آیه 9 سوره سبأ

از دانشنامه‌ی اسلامی

أَفَلَمْ يَرَوْا إِلَىٰ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ ۚ إِنْ نَشَأْ نَخْسِفْ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ نُسْقِطْ عَلَيْهِمْ كِسَفًا مِنَ السَّمَاءِ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ

[34–9] (مشاهده آیه در سوره)


<<8 آیه 9 سوره سبأ 10>>
سوره :سوره سبأ (34)
جزء :22
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

آیا (کافران منکر قیامت) به آسمان و زمین که بر آنها از پیش و پس احاطه کرده ننگریستند (تا از حکمت خلقت پی به زندگانی ابدی قیامت برند) که اگر ما بخواهیم آنها را به زمین فرو می‌بریم یا یک قطعه از آسمان را بر سرشان فرود آوریم؟ همانا در آن آیتی (از حکمت و قدرت ما) بر هر بنده خدا شناس با اخلاص به خوبی پدیدار است.

آیا به آنچه از آسمان و زمین پیش رو و پشت سر آنان است، ننگریستند [که همان خدایی که جهان هستی را آفرید بر زنده کردن مردگان تواناست؟] ما اگر بخواهیم آنان را در زمین فرو می بریم یا پاره هایی از آسمان را بر سرشان می افکنیم؛ بی تردید در این [آفرینش] برای هر بنده بازگشت کننده، نشانه ای [بر قدرت خدا] ست.

آيا به آنچه -از آسمان و زمين- در دسترسشان و پشت سرشان است ننگريسته‌اند؟ اگر بخواهيم آنان را در زمين فرو مى‌بريم، يا پاره‌سنگهايى از آسمان بر سرشان مى‌افكنيم. قطعاً در اين [تهديد] براى هر بنده توبه‌كارى عبرت است.

آيا به پيش روى يا پشت سر خود از آسمانها و زمين نمى‌نگرند؟ اگر بخواهيم، آنها را در زمين فرو مى‌بريم يا قطعه‌اى از آسمان را بر سرشان مى‌افكنيم. و در اين براى هر بنده‌اى كه به خدا باز مى‌گردد عبرتى است.

آیا به آنچه پیش رو و پشت سر آنان از آسمان و زمین قرار دارد نگاه نکردند (تا به قدرت خدا بر همه چیز واقف شوند)؟! اگر ما بخواهیم آنها را (با یک زمین‌لرزه) در زمین فرومی‌بریم، یا قطعه‌هایی از سنگهای آسمانی را بر آنها فرومی‌ریزیم؛ در این نشانه‌ای است (بر قدرت خدا) برای هر بنده توبه‌کار!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Have they not regarded that which is before them and that which is behind them of the sky and the earth? If We like, We can make the earth swallow them, or let a fragment from the sky fall on them. There is indeed a sign in that for every penitent servant.

Do they not then consider what is before them and what is behind them of the heaven and the earth? If We please We will make them disappear in the land or bring down upon them a portion from the heaven; most surely there is a sign in this for every servant turning (to Allah).

Have they not observed what is before them and what is behind them of the sky and the earth? If We will, We can make the earth swallow them, or cause obliteration from the sky to fall on them. Lo! herein surely is a portent for every slave who turneth (to Allah) repentant.

See they not what is before them and behind them, of the sky and the earth? If We wished, We could cause the earth to swallow them up, or cause a piece of the sky to fall upon them. Verily in this is a Sign for every devotee that turns to Allah (in repentance).

معانی کلمات آیه

  • كسف: (بر وزن عنب): تكه‌‏ها و قطعه‌‏ها. مفرد آن كسفة است، آن بر وزن (جسر) نيز به معنى تكه‏‌هاست.
  • منيب: توبه‎‏گر. نوب و انابه هر دو به معنى رجوع است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَ فَلَمْ يَرَوْا إِلى‌ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنْ نَشَأْ نَخْسِفْ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ نُسْقِطْ عَلَيْهِمْ كِسَفاً مِنَ السَّماءِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ «9»

جلد 7 - صفحه 423

آيا به آن چه از آسمان و زمين، پيش رو و پشت سرشان است نگاه نكردند؟ اگر بخواهيم آنان را در زمين فرو مى‌بريم يا قطعه‌هايى از (سنگ‌هاى) آسمان را بر سرشان فرود مى‌آوريم، همانا در اين (تهديد) براى هر بنده‌ى توبه كارى عبرت قطعى است.

پیام ها

1- براى ايمان به معاد و ديگر امور غيبى، از محسوسات كمك بگيريد. فكر در عظمت جهان هستى، سرچشمه‌ى ايمان به معاد است. در آيه‌ى قبل فرمود:

«لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ» در اين آيه مى‌فرمايد: أَ فَلَمْ يَرَوْا إِلى‌ ما بَيْنَ‌ ... چرا به آفريده‌ها نمى‌نگرند؟

2- دست خداوند براى هر گونه تغييرى در نظام هستى باز است. «إِنْ نَشَأْ»

3- در كنار منطق، تهديد هم لازم است. «أَ فَلَمْ يَرَوْا- نَخْسِفْ بِهِمُ الْأَرْضَ»

4- تفكّر درباره‌ى هستى، سرچشمه‌ى بندگى و انابه به درگاه خداوند است. أَ فَلَمْ يَرَوْا ... عَبْدٍ مُنِيبٍ‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



أَ فَلَمْ يَرَوْا إِلى‌ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنْ نَشَأْ نَخْسِفْ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ نُسْقِطْ عَلَيْهِمْ كِسَفاً مِنَ السَّماءِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ «9»

بعد از ذكر انكار كفار به بعث و قيامت، برهان آن را اشاره فرمايد:

جلد 10 - صفحه 510

أَ فَلَمْ يَرَوْا إِلى‌ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ‌: آيا نمى‌بينند و نمى‌نگرند كفار بسوى آنچه در پيش ايشان است، وَ ما خَلْفَهُمْ‌: و آنچه از پس ايشان است، مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ‌: از آسمان و زمين، يعنى آسمان و زمين فرو گرفته پس و پيش ايشان را و ايشان محبوس و محصورند در ميان اين هر دو، و چون نمى‌توانند كه از اقطار آن بيرون روند تا از عذاب برهند، إِنْ نَشَأْ نَخْسِفْ بِهِمُ الْأَرْضَ‌: اگر خواهيم فرو بريم ايشان را به زمين، أَوْ نُسْقِطْ عَلَيْهِمْ‌: يا فرو افكنيم بر ايشان، كِسَفاً مِنَ السَّماءِ: قطعه‌اى از آسمان را به جهت تكذيب ايشان آيات ما را چنانچه با قارون و اصحاب ايكة بجا آورديم.

خلاصه معنى آنكه: آيا اهل انكار كورند و نمى‌بينند آسمان و زمين را كه احاطه ايشان نموده، و تفكر نمى‌كنند ايشان اشدّ خلقند يا آسمان و زمين، و چون بديهه عقل حاكم است كه آسمان و زمين كه مخلوق ما باشد، اشدّ خلق است از ايشان، پس چگونه قادر بر احياى ايشان نباشيم. و اگر ما خواهيم، ايشان را به زمين فرو بريم يا آسمان را بر سر ايشان فرو آريم به جهت تكذيب و انكار ايشان به آيات بعد از ظهور بينات.

إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً: بدرستى كه در نظر كردن به آسمان و زمين و تفكّر در آن، يا در تأمل در اقتدار بر خسف و اسقاط، هر آينه دلالتى و عبرتى است، لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ‌: مر هر بنده رجوع كننده را به حق، چه ايشانند كه بسيار تفكر و تدبر مى‌كنند در دلايل قدرت و غرائب حكمت حضرت عزت، نه اهل عناد و انكار به قدرت پروردگار.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ يَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ هُوَ الْحَقَّ وَ يَهْدِي إِلى‌ صِراطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ «6» وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ نَدُلُّكُمْ عَلى‌ رَجُلٍ يُنَبِّئُكُمْ إِذا مُزِّقْتُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّكُمْ لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ «7» أَفْتَرى‌ عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَمْ بِهِ جِنَّةٌ بَلِ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ فِي الْعَذابِ وَ الضَّلالِ الْبَعِيدِ «8» أَ فَلَمْ يَرَوْا إِلى‌ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنْ نَشَأْ نَخْسِفْ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ نُسْقِطْ عَلَيْهِمْ كِسَفاً مِنَ السَّماءِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ «9»

ترجمه‌

و مى‌بينند آنانكه داده شدند دانش را آنچه فرو فرستاده شد بتو از پروردگارت آن راست و درست است و هدايت ميكند براه خداى غالب ستوده‌

و گفتند آنها كه كافر شدند آيا راهنمائى كنيم شما را بر مردى كه خبر دهد شما را چون پاره كرده شديد پاره كردنى تامّ و تمام همانا شما در آفرينش تازه‌ايد

آيا نسبت داد بخدا دروغى را يا در او است جنونى بلكه آنانكه ايمان نميآورند بآن جهان در عذاب و گمراهى دورند

آيا نظر نكردند بآنچه در پيش رويشان است و آنچه باشد پشت سرشان از آسمان و زمين اگر بخواهيم فرو ميبريم آنها را بزمين يا مى‌افكنيم بر آنها پاره‌هائى از آسمان همانا در اين هر آينه نشانه‌ايست براى هر بنده بازگشت كننده‌ئى.

تفسير

خداوند متعال بعد از بيان امكان معاد در آيات سابقه اثبات آنرا فرموده به بيان جامعى از اين قرار كه علماء و دانشمندان عالم ميدانند و تصديق‌

جلد 4 صفحه 349

ميكنند كه قرآن تو حق است و از جانب خدا است چون كسى نتوانسته و نتواند مانند آن بياورد و تمام احكامش مطابق با حكمت و مصلحت و موجب هدايت مردم است بدين خداوند قادر توانايى كه ستوده است در جميع افعال و غالب است در تمام احوال لذا ديده ميشود كه علماء اهل كتاب با آنكه تمام منافع دنيوى آنها بقبول اسلام از دستشان ميرود بتدريج قرآن را مى‌بينند و مسلمان ميشوند و در آن تصريحات زياد بقيامت و معاد شده و معلوم ميشود آن حق است و هر چه در قرآن است حق و آورنده آن بر حق و با وجود اين كفّار از روى تعجّب ميگويند با يكديگر آيا ميخواهيد بشما ارائه دهيم مرديرا كه ميگويد وقتى شما مرديد و خاك شديد و اجزاء بدن شما پاره پاره و متفرّق شد و هر پاره و جزئى از آن در جائى قرار گرفت همانا شما دو مرتبه آفريده شده و در افراد مردم جديدى قرار خواهيد گرفت از يكى از اين دو امر خارج نيست يا اين مرد براى پيشرفت مقاصد خودش اين كار را بخدا نسبت ميدهد بدروغ و افترا ميزند يا ديوانه است كه چنين امر عجيبى را ادّعا ميكند و مقصودشان از آنمرد عقل كلّ و خاتم رسل صلّى اللّه عليه و اله و سلم بود لذا خداوند هر دو طرف ترديد آنها را منع فرموده به بليغ‌ترين بيان مختصرى كه نه چنين است بلكه كسانيكه ايمان بدار جزاء و روز بازپسين ندارند در عذاب آنروز مخلّد و بلوازم و تبعات اين بى‌اعتقادى در دنيا معذّب و در وادى ضلالت و گمراهى و دورى از حق و حقيقت و اله و سر گردانند و تقديم عذاب بر ضلال با آنكه در رتبه مؤخّر است و اخبار از فعليّت آن براى اشاره بتحقّق آن است و تهديد آنها بعذاب دنيوى و اشاره بناراحتيهاى صاحبان اين فكر در دنيا كه اميدى بتلافى آنها در آخرت ندارند و استدلال فرموده بر آن باين تقريب كه آيا نظر نمى‌اندازند بسوى جهت مقابل و غير مقابل خودشان از آسمان و زمين كه بآنها از جوانب احاطه نموده بطوريكه راه گريز ندارند و در تحت سلطنت و قدرت و در ملك ما ميباشند اگر بخواهيم مانند قارون آنها را بزمين فرو بريم ميبريم و اگر بخواهيم مانند قوم شعيب پاره آتشى از آسمان بر سر آنها فرود آريم ميآوريم با چنين وسعت ملك و احاطه و قدرت و سلطنتى چگونه نميتوانيم اجزاء متفرّقه آنها را جمع آورى و حيات دهيم در اين ملاحظات دليل روشنى است بر معاد از براى هر بنده‌اى كه رجوع بحق و آثار دالّه بر آن نموده و

جلد 4 صفحه 350

بدرگاه بارى انابه و توبه ميكند براى درك حقائق و بخشش گناهان خود و ان يشأ يخسف او يسقط هر سه بياء نيز قرائت شده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


أَ فَلَم‌ يَرَوا إِلي‌ ما بَين‌َ أَيدِيهِم‌ وَ ما خَلفَهُم‌ مِن‌َ السَّماءِ وَ الأَرض‌ِ إِن‌ نَشَأ نَخسِف‌ بِهِم‌ُ الأَرض‌َ أَو نُسقِط عَلَيهِم‌ كِسَفاً مِن‌َ السَّماءِ إِن‌َّ فِي‌ ذلِك‌َ لَآيَةً لِكُل‌ِّ عَبدٍ مُنِيب‌ٍ «9»

آيا ‌پس‌ نمي‌بينند مقابل‌ و جلو روي‌ ‌خود‌ و عقب‌ سر ‌خود‌ ‌از‌ آسمان‌ و زمين‌ ‌اگر‌ بخواهيم‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌در‌ زمين‌ فرو بريم‌ ‌ يا ‌ ‌از‌ آسمان‌ قسمتي‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ بفرستيم‌ ‌آنها‌

جلد 14 - صفحه 547

‌را‌ هلاك‌ كنيم‌ ‌به‌ درستي‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ قدرت‌ نمايي‌ ‌هر‌ آينه‌ آيت‌ بزرگي‌ ‌است‌ ‌براي‌ ‌هر‌ بنده‌ ‌که‌ توبه‌ و انابه‌ كند ‌در‌ پيشگاه‌ احديت‌.

أَ فَلَم‌ يَرَوا إِلي‌ ما بَين‌َ أَيدِيهِم‌ وَ ما خَلفَهُم‌ ‌از‌ باب‌ مثال‌ ‌است‌ و الا ‌از‌ طرف‌ يمين‌ و يسار و فوق‌ و تحت‌ جميع‌ جهات‌ سته‌.

مِن‌َ السَّماءِ وَ الأَرض‌ِ ‌که‌ ‌به‌ تمام‌ جهات‌ احاطه‌ كرده‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ ‌که‌ قدرت‌ ‌بر‌ خروج‌ ‌از‌ ‌آن‌ ها ندارند خداوند قادر متعال‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ خلقت‌ آسمان‌ها و زمين‌ قدرت‌ ندارد مرده‌ها ‌را‌ زنده‌ كند و منبعث‌ و محشور فرمايد!

إِن‌ نَشَأ نَخسِف‌ بِهِم‌ُ الأَرض‌َ چه‌ بسيار ديده‌ و شنيده‌ مي‌شد ‌که‌ زلزله‌ واقع‌ ‌شده‌ و، يك‌ قسمتي‌ زير خاك‌ رفتند و هلاك‌ شدند چنانچه‌ قارون‌ ‌با‌ تمام‌ اموالش‌ فرو رفتند.

أَو نُسقِط عَلَيهِم‌ كِسَفاً مِن‌َ السَّماءِ چه‌ بسيار برق‌ يك‌ قسمتي‌ ‌را‌ سوزانيده‌ ‌که‌ تعبير ‌به‌ صاعقه‌ مي‌كنيم‌ چنانچه‌ ‌بر‌ قوم‌ صالح‌ و شعيب‌ نازل‌ ‌شده‌.

إِن‌َّ فِي‌ ذلِك‌َ لَآيَةً اين‌ها دليل‌ ‌است‌ اما:

‌بر‌ سيه‌ دل‌ چه‌ سود خواندن‌ وعظ

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 9)- سپس به دلیل دیگری پیرامون معاد، دلیلی توأم با تهدید غافلان لجوج، پرداخته چنین می‌گوید: «آیا به آنچه پیش رو و پشت سر آنان از آسمان و زمین قرار گرفته نگاه نکردند»؟ (أَ فَلَمْ یَرَوْا إِلی ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ).

این آسمان با این همه اختران ثابت و سیار و همچنین این زمین با تمام موجودات زنده و برکات و مواهبش، گویاترین دلیل بر قدرت آفریدگار است.

این همان «برهان قدرت» است که در آیات دیگر قرآن در برابر منکران معاد به آن استدلال شده از جمله در آیه 82 سوره یس و آیه 99 سوره اسراء.

در ضمن، این جمله مقدمه‌ای است برای تهدید این گروه متعصب تیره دل که اصرار دارند چشم به روی همه حقایق ببندند، لذا به دنبال آن می‌فرماید: «اگر ما

ج4، ص30

بخواهیم به زمین دستور می‌دهیم پیکر آنها را در خود فرو برد» زلزله‌ای ایجاد شود، زمین شکاف بردارد و در میان آن دفن گردند! (إِنْ نَشَأْ نَخْسِفْ بِهِمُ الْأَرْضَ).

«و یا (اگر بخواهیم) فرمان می‌دهیم قطعات سنگهای آسمانی بر آنها فرو بارد» و خودشان و خانه و زندگیشان را در هم بکوبد (أَوْ نُسْقِطْ عَلَیْهِمْ کِسَفاً مِنَ السَّماءِ).

آری «در این موضوع، نشانه روشنی است (بر قدرت خداوند و توانایی او بر همه چیز، اما برای هر بنده‌ای که به سوی خدا بازگردد» و فکر و اندیشه خود را به کار گیرد (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لِکُلِّ عَبْدٍ مُنِیبٍ).

ما که از هر سو در قبضه قدرت او قرار داریم چگونه می‌توانیم توانائیش را بر معاد انکار کنیم! و یا چگونه می‌توانیم از حوزه حکومت او فرار نمائیم.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی ، ج‏8، ص: 409

منابع